گاهی وقتا کلی حرف تو دلت قلمبیده شده اما نمیتونی به زبونشون بیاری.حرفاییه که فقط فقط برای دل خود خودته و جز خودت کسی نباید بشنوه/بعضی وقتام کلی حرف داری اما نمیخوای که بگی ٬نه که نتونی .نمیخوای ! /گاهی هم کلی حرف میزنی اما بعدا از گفتن همشون پشیمون میشی مث ِ س گ !
همین الان بهم پیام داد بابت همه چی منو ببخش اگه ببخشیم اون اتفاق می افته و ...
نمیدونم !!! یعنی هنوز نبخشیدمت.بخشیدمت به خدا ! شایدم نه
حتما نه ٬حتما نه که وقتی میخوام یه دونه بوس اس ام اسی بفرستم دلم میلرزه .
نه چون وقتی میخوام یه حرف خوب برات بفرستم دستام میلرزه.
نه چون وقتی باهات حرف میزنم صدام میلرزه.
نه چون وقتی بهم یه حرف ِ عشقولانه میزنی ٬وقتی از آینده حرف میزنی وقتی از برنامه های مشترک میگی ته دلم میگم همش ... ! اگه همه چی به یه تار مو بنده...
اما نه بخشیدمت ! بخشیدمت چون به دو تامون فرصت میدم باهم حرف بزنیم .
بخشیدمت چون وقتی دلم تنگ میشه بهت تک میزنم .
بخشیدمت چون هنوزم تو فکر و ذهنمی و هر لحظه به یادتم .
بخشیدمت چون دارم از تو مینویسم .
اما چرا اون اتفاق نمی افته ! سه دفعه رفتی امام زاده ای که همه ی روزایی که باهم قرار داریم اول میری اونجابعد میای پیشم ٬برای اون مورد دعا کردی .
پ ن : امروز به کثیف بودن دنیای مجازی پی بردم.طوری که برای چند لحظه قفل کردم و از وب و وبلاگ نویسی متنفر شدم ! فک نمیکنم همه ی اونایی که شنیدم کاملا حقیقت داشته باشه و همه چیِ اون یه نفر دروغ بوده.اما میدونم که یه اغراق هایی تو کار بود و این اواخر یه خورده کمبود محبت . این همه دروغ تو یک سال و اندی./مهم نیست ! مهم اینه که درس بگیریم .مهم اینه که نمیزارم این دفعه سه بشه تا بازی بشه !!!باید یه خورده بیشتر حواسمو جمع کنم و زیاد روی بعضی موارد تو دنیای مجازی فکرمو مشغول نکنم.
راستی رضا چند روز پیشا بهم گفت یکی از شاگرداش باغ دارن و بابای اون طرف بهش گفته اگه خواستی مراسمتو اینجا بگیری اشکالی نداره. منم کلی از اون روز ذوقیدم ! یعنی میشه ؟؟ رضا میگه عقدمونو اونجا میگیریم.حالا قراره یه روز باهاش برم ببینم چطوریه باغه .
راستی نظرتون در مورد مراسم چیه ؟ شما ها چطوری میگیرین؟ما نامزدی نداریم ! یعنی از همون موقع که خواستگاری انجام میشه حداکثر یه ماه بعدش عقد میکنن و بعد از یه مدت(۱تا۲سال) جشن و خونه .
رضا میگه نظرش اینه که ما عقدمونو مفصل بگیریم و کامل با همه چی اما دیگه جشن نگیریم و بعد از یه سال و اندی یه سفر بریم و بریم خونمون ! اما من مخالفم اینطوری حسرت لباس سفید رو دلم میمونه .من میگم عقدمون ساده ی ساده باشه اما ۵.۶ ماه بعد عروسی درست حسابی بعدم ۱سال بعدش بریم سفر و خونمون. نمیدونم بازم قراره صحبت کنیم ببینیم چی میشه.شایدم دوتاشو بگیریم .هنوز فرصت زیاده اما باید از الان کم کم در مورد همه چی فک کنیم دیگه .