ـ تعطیلیام شروع شده و بیکارم تا کلی وقت دیگه .
ـ چن روز پیش مامان گ زنگ زد خونمون و باهام صحبت کرد و یه جورایی دعوتیدمون برای ع ق د کنون سومیه البته فعلا فقط من دعوتم و به مامانم اینا هیچی نگفتن . قرار بود ع ق د کنون امروز باشه اما آر..مایشه نیم تا کم بوده و نامه ی آز..مایشو ندادن بهشون افتاده احتمالا چند روز دیگه .
ـ ترم آخرم و دارم صلانه صلانه؟واسه خودم پیش میرم هنوز خیلی جدی نگرفتم درسو .
ـ گ هی میاد اینجا هی میره تهران هی میاد هی میره ! اونجا درس داره اینجا کلاس . تو این ۱۰ روز اخیر ۳ بار اومد و رفت !
- امروز دقیقا یک ماه و ۸ روزه که همو ندیدیم. خودمونو محدود به چـ ـت و تل کردیم فقط ! بیرون نمیریم.
- از سومیه و ماجراهاش گذشتیم میرسیم به چهارمیه . چهارمیه سه سال ازم کوچیکتره . امروز گ گفت اینروزا داره با خاس...تگارش که دو سه هفته پیش رفتن خونشون صحبت میکنه احتمالا اونم ازد..واج میکنه همین ماه ها ! شاید ! بعید نیست .
- دیگه خبر خاصی نیست . به جز فی....لتری ریدر ! که اگه اوکی نشد همین روزا ....شکن نصب میکنم . تا عید فرصت میدم ! این یه اخطاره!
و فک کنم از دیشب پرشینم خرابه نه !؟
- چیزی به آخر سال نمونده . امسالم نشد که باهم باشیم... فک میکنم سال دیگه همه چیز یه جور دیگه باشه .۲ ساله که هر سال فک میکنم آخریشه اما نمیشه . ببینیم امسال چی میشه .
- شاید پست آخرم باشه واسه همین مرور امسال :
فروردین : تو کش و قوس اومدن و نیومدنش بودیم . اوایلش بد بود اما دو تایی سکوت کردیم.
اردیبهشت و خرداد و تیر : درگیر درس و دانشگاه بودیم و مشغول . سرمون حسابی گرم بود.
مرداد و شهریور : روزای خا..ستگاریمون بود. هم دعوا داشتیم هم خوشحالی هم غم . هم خیلی چیزا رو فهمیدیم و بزرگ شدیم و فهمیدیم این چیزا به تون سادگی که فک میکردیم نیست . خیلی جاها من کم اوردم اون موند و برعکس .
مهر و آبان : صمیمیت سال قبل بینمون نبود . از دلخوریامون خسته شده بودیم و از هم فاصله میگرفتیم... من از وضعیتم خسته بودم و میخواستم تمومش کنم اون از بی مهری و نق های من .
آذر : خونواده من مساله ما دو تا رو فهمیدن و روزای خیلی خیلی بدی رو گذروندیم.
دی و بهمن : روزای دوری اجباری رو تحمل کردیم . دوتامون سکوت کردیم.رابطمون دچار یه تنشهایی شد اما دووم خودشو حفظ کرد.
اسفند : باهمیم . دلامون دور و نزدیک میشه . شاید یه جوریمونه . از بس کش و قوس تو رابطمون اومده خسته ایم و هیچی باورمون نمیشه . من که شخصا سردی رابطه کلافم کرده . دلم مهر و آبان سال گذشته رو میخواد سال ۸۸ .
موفقیت ها : من : فقط درسم و تموم کردم . ینی دارم میکنم ولاغیر !
اون : افزایش حقوقش . برگزاری یه سمی...نار . درس دادن تو دو تا دانش..گاه .
ما : تا حدی قبولوندن مــــــا به خونواده ها و مسایل جانبیش . خریدن زمین
آرزو های سال جدید :
من : تموم کردن درسم و قبولی ار..شد . یه جورایی دست به جیب شدن و کار کردن . تقویت زبانم
اون : تموم شدن درسش . کم شدن مشغله هاش و پر شدن جیبش . چاپ کردن کتاب شعرش .بازم سمی..نار بزرگ تر شاید خارج از شهرمون . افزایش کلاساش تو دانشگاه احتمالا دانشگاه خودش.
ما : به ثبت رسوندن کلمه ی مـــــــا هم از دید دیگرران هم خودمون ! خریدن خونه . تعویض ماشین . بهبود اوضاع رابطمون مث قبل و کم شدن تنش هامون .
خدا : ممنون از امسال . ممنون از با من و ما بودنت . عزبزانم و همیشه سالم و سلامت کنارم نگهدار
شما : مرسی از همراهی هاتون و تحمل کش و قوس ها و خوب و بد بودن هام . جبران میکنم ایشالله ! با کلی عک...س از دلتون در میارم .
یه مشکل : جواب ازمـ ـایش خواهر گ دوتاشون کم خونـ ـی اومده !! امروز یه تست دیگه انجام میدن و اگه نشد؟؟؟ گفتن یه ماه دکتر برن دوباره ازما یش بدن .
کسی مورد مشابهی داشته ؟ ینی چی ؟؟
به خدا خودم اصلا مهم نیستم .تو این روزام که یه مشکلایی پیش می اومد به گ میگفتم مثلا ال گفتن یا بل گفتن من جای تو بودم نمیدادم خواهرم و به طرف . اما خیلی واسه خواهرش ناراحتم . بد شانسیه؟! حکمتشه! چیه ؟!!
مراحل خاسـ ـتگاری و بله بـ ـرون و مهریـ ـه انجام شده براشون و اوکی شده اما حالا این آزمایـ ـشه .....
تازشم ریدر من هنوز فیـ ـتره !!!