دنـجــــــــکده ی من

یک + یک = هرچی تو بخوای

دنـجــــــــکده ی من

یک + یک = هرچی تو بخوای

کلاغ !

  سلاااام !!

دیروز و باهم بودیم.صبح ساعتای ۱۰ از خواب بیدار شدم و صورت باد کردم و شستم و کم کم آماده شدم که برم سر قرار . ضد افتاب و کرم پودر و رژ گونه و ریمل و خط چشم !! 

یه خورده تو ایینه اینوری شدم.یه خورده اونوری ٬خوشم نیومد دستامو گذاشتم رو لپام و مقادیر زیادی از رژگونه رو پاک کردم(به عبارتی دیگه چیزی ازش نموند).یه خورده رژ لبم ماسوندم روی لبام .اما همشو تو پله ها خوردم. نمیدونم چرا نمیتونم رژ بزنم ٬همیشه حس میکنم وقتی دارم با یکی حرف میزنم لبام یه جور بدی میشه با رژ.همشو خوردم اما گفتم باز که میام بالا دوباره میزنم. (ایندفعه برای دل گوپی ) اما یادم رفت.(نکته : الان برداشت میشه که چقده قرتی ام ٬اما نه اصلا /همینجوری خواستم بگم)  

ساعت ۱۱ بود که اومد دنبالم.اول مث همیشه کلی تو خیابونا گشتیم. بعدم سوغاتیمو حدس زدم . که در نهایت یه کلاغ ِ خر و احمق بود !! اینقده نانازهههههههههههههه 

بعدم رفتیم واسه ی گ کفش بگیریم که نپسندیدیم و بازم توی خیابونا چرخیدیم. کلی هم با کلاغه لپ و کشکای لپ آقاهه رو گرفتم.  

یه جام با همون کلاغه یه پیشی سیاه و گذاشتیم سر کار .کلاغه رو از شیشه میدادم بیرون غار غار میکرد٬ پیشی هم از اون دور دورا کلی چشم غره میرف و تا می اومد بیاد نزدیک از ترس شیشه رو میدادم بالا :)) 

بعدم رفتیم نهار.با من بود و حسابی جیبم خالی شد.ساعت ۳رفتیم که برم دانشگاه ٬توی راه دانشگاه یه قد م گا هی هست که میگن (جای قدم ح ضرت ع ل یه !) تند و تند ۹۰ تا پله و با گوپی رفتیم بالا و از اون بالا کل شهر و دیدیم و اومدیم که کلاسم دیر نشه ...   

۱ کلاغ احمق !! 

۲ پیشی خنگه ! 

 


پ ن : از نوشتنم مشخصه میخوام یکی و خفه کنــــــــــــــــــــم؟؟!!  چرا ما این تفاهمه یی که میگن و ندارییـــــــــم ؟!