امتحان خود ک ...

امتحانا دوباره دارن شروع میشن . هرچند این ترم زبان یا ریاضی مانند توشون نیست . ۴ تا دونه هم بیشتر نیستن اما خوب بازم امتحانه دیگه . تا ۲۶ ام دارم . از اونورم تا ۱۸ هم تحویل ۵ تا پروژه !! 

دوستم توی اورژ   انسه . همین امروز به عبارتی خود  کـ ـشی کرد !! داستانش مفصله اما خلاصه میگم : ۵ سای پیش با یکی دوس میشه . یه سال بعد که هنوز رابطشون خیلی خیلی کم بوده پسره ازدواج میکنه . اما این دوتا باهم میمونن . تا همین چند روز پیش که پسره میگه داره بچه دار میشه . دوستم داغونه . یه بار میگه منو بازی داده . یه بار میگه انتقام میگیرم . یه بار میگه بچشو بکشه و ... 

تهدیدش میکنه به زنش میگه . شاید یکی از دلیلای موندن پسره تا حالا هم همین ترس فهمیدن زنشه  شایدم نه ... نمیدونم 

باورم نمیشه اونقد بزرگ شدیم که اتفاقایی که یه زمونی برامون خیلی  خیلی عجیب بودن دارن برای خودمون اتفاق می افتن . 

یا کارایی که یه زمونی فکرشم نمیکردم و خودم دارم الان انجام میدم.. 

بازی روزگار... 

گوپی حدود یه ماهه که نیومده . هنوز امتحان داره . 

چندی دیگه تولدمه !! بی صبرانه منتظرم یکی از دوستام اون دو تا عروسکی و که خیلی وقته نشونشون کردم و هر دفعه میرم اون مغازه از قصد نگاشون میکنم و برام بیاره !! اگه نیارن چی؟؟  

ای کاش گوپی میخریدشون برام .