دنـجــــــــکده ی من

یک + یک = هرچی تو بخوای

دنـجــــــــکده ی من

یک + یک = هرچی تو بخوای

روزای آخر سال !!

ـ  تعطیلیام شروع شده و بیکارم تا کلی وقت دیگه . 

 

ـ  چن روز پیش مامان گ زنگ زد خونمون و باهام صحبت کرد و یه جورایی دعوتیدمون برای ع ق د کنون سومیه البته فعلا فقط من دعوتم و به مامانم اینا هیچی نگفتن . قرار بود ع ق د کنون امروز باشه اما آر..مایشه نیم تا کم بوده و  نامه ی آز..مایشو ندادن بهشون افتاده احتمالا چند روز دیگه . 

 

ـ  ترم آخرم و دارم صلانه صلانه؟واسه خودم پیش میرم هنوز خیلی جدی نگرفتم درسو . 

 

ـ  گ هی میاد اینجا هی میره تهران  هی میاد هی میره ! اونجا درس داره اینجا کلاس . تو این ۱۰ روز اخیر ۳ بار اومد و رفت !  

-  امروز دقیقا یک ماه و ۸ روزه که همو ندیدیم. خودمونو محدود به چـ ـت و تل کردیم فقط ! بیرون نمیریم. 

 

-  از سومیه و ماجراهاش گذشتیم میرسیم به چهارمیه . چهارمیه سه سال ازم کوچیکتره . امروز گ گفت اینروزا داره با خاس...تگارش که دو سه هفته پیش رفتن خونشون صحبت میکنه احتمالا اونم ازد..واج میکنه همین ماه ها ! شاید ! بعید نیست . 

 

-  دیگه خبر خاصی نیست . به جز فی....لتری  ریدر ! که اگه اوکی نشد همین روزا ....شکن نصب میکنم . تا عید فرصت میدم ! این یه اخطاره! 

و فک کنم از دیشب پرشینم خرابه نه !؟ 

 

-  چیزی به آخر سال نمونده . امسالم نشد که باهم باشیم... فک میکنم سال دیگه همه چیز یه جور دیگه باشه .۲ ساله که هر سال فک میکنم آخریشه اما نمیشه . ببینیم امسال چی میشه . 

 

- شاید پست آخرم باشه واسه همین مرور امسال : 

فروردین : تو کش و قوس اومدن و نیومدنش بودیم . اوایلش بد بود اما دو تایی سکوت کردیم.  

اردیبهشت و خرداد و تیر  : درگیر درس و دانشگاه بودیم و مشغول . سرمون حسابی گرم بود.  

مرداد و شهریور : روزای خا..ستگاریمون بود. هم دعوا داشتیم هم خوشحالی هم غم . هم خیلی چیزا رو فهمیدیم و بزرگ شدیم و فهمیدیم این چیزا به تون سادگی که فک میکردیم نیست . خیلی جاها من کم اوردم اون موند و برعکس .  

مهر و آبان : صمیمیت سال قبل بینمون نبود . از دلخوریامون خسته شده بودیم و از هم فاصله میگرفتیم... من از وضعیتم خسته بودم و میخواستم تمومش کنم اون از بی مهری و نق های من . 

آذر : خونواده من مساله ما دو تا رو فهمیدن و روزای خیلی خیلی بدی رو گذروندیم. 

 

دی و بهمن : روزای دوری اجباری رو تحمل کردیم . دوتامون سکوت کردیم.رابطمون دچار یه تنشهایی شد اما دووم خودشو حفظ کرد. 

 

اسفند : باهمیم . دلامون دور و نزدیک میشه . شاید یه جوریمونه . از بس کش و قوس تو رابطمون اومده خسته ایم و هیچی باورمون نمیشه . من که شخصا سردی رابطه کلافم کرده . دلم مهر و آبان سال گذشته رو میخواد سال ۸۸ . 

 

موفقیت ها : من : فقط درسم و تموم کردم . ینی دارم میکنم ولاغیر ! 

اون : افزایش حقوقش . برگزاری یه سمی...نار . درس دادن تو دو تا دانش..گاه .  

ما : تا حدی قبولوندن مــــــا به خونواده ها و مسایل جانبیش . خریدن زمین

 

آرزو های سال جدید :  

من : تموم کردن درسم و قبولی ار..شد . یه جورایی دست به جیب شدن و کار کردن . تقویت زبانم  

اون : تموم شدن درسش . کم شدن مشغله هاش و پر شدن جیبش  . چاپ کردن کتاب شعرش .بازم سمی..نار بزرگ تر  شاید خارج از شهرمون . افزایش کلاساش تو دانشگاه احتمالا دانشگاه خودش. 

ما : به ثبت رسوندن کلمه ی مـــــــا هم از دید دیگرران هم خودمون  !  خریدن خونه . تعویض ماشین .  بهبود اوضاع رابطمون مث قبل و کم شدن تنش هامون . 

 

خدا : ممنون از امسال . ممنون از با من و ما بودنت . عزبزانم و همیشه سالم و سلامت کنارم نگهدار 

 

شما : مرسی از همراهی هاتون و تحمل کش و قوس ها و خوب و بد بودن هام . جبران میکنم ایشالله ! با کلی عک...س از دلتون در میارم .

آزما یـ ــش ؟

یه مشکل : جواب ازمـ  ـایش  خواهر گ دوتاشون کم خونـ ـی اومده !!  امروز یه تست دیگه انجام میدن و اگه نشد؟؟؟ گفتن یه ماه دکتر برن دوباره ازما   یش بدن . 

کسی مورد مشابهی داشته ؟ ینی چی ؟؟  

 

به خدا خودم اصلا مهم نیستم .تو این روزام که یه مشکلایی پیش می اومد به گ میگفتم مثلا ال گفتن یا بل گفتن من جای تو بودم نمیدادم خواهرم و به طرف . اما خیلی واسه خواهرش ناراحتم . بد شانسیه؟! حکمتشه! چیه ؟!! 

مراحل خاسـ   ـتگاری و بله بـ  ـرون و مهریـ  ـه انجام شده براشون و اوکی شده اما حالا این آزمایـ  ـشه ..... 

 

تازشم ریدر من هنوز فیـ  ـتره !!!