دیروز تصادفیدم . ماشین مراحل تعمیرات و به سر میبره . من و دوستمم که جولو بودیم از صب که پا شدیم گردن درد عجیییبییی داریم . تازه دیدیم رد کمربند روی سی نمون کبود شده و درد میکنه . در صورتی که دیروز نه دردی داشتیم نه نقش کمربند و حس کردیم .
ببندینش خدایی اکه دیروز نبود ما رفته بودیم تو شیشه الان دماق نداشتیم .
توی ماشینم حرفای بد نزنین . دیروز دوستم گفت هیجان زندگیمون کم شده کاش مثلا تصادف کنیم لاستیک بترکه ....
به ۳ دقیقه نرسید اون بلا سرمون اومد.
خوردم به پلاکاردای جدا کننده ی ۲ جاده . در صورتی هزار بار اون راه و رفتم و اومدم . سرعتیم نداشتم .گفتن کلاس یه جای دیگس اومدم تغیر مسیر بدم .ماشین رفت توی خاکی لیز خورد منم کلاچ ترمز کردم سرعت گرفت و .... جولو بندی ماشین خرا شد . لاستیک و دم و دستگاش ۱۰ سانت جابه جا شده و....
تو این مواقع که سرعت دارین فقط ترمز کلاچ نگیرین .
کیمیا : فرستادم به میلت
ناراحت شدم که وبمو پیدا کردی !! اصلا انتظار نداشتم . من اعتماد کردم ...
پ ن : ما نتونستیم دووم بیاریم و اینترنتی ارتباطمون پا برجاست . اما اس و تل نه .
دیشب عین دوتا ادم بزرگ همه حرفامونو با هم زدیم. فعلا از هم جدا شدیم.
باورش سخت و تلخه . برای دوتامون ازار دهندست اما موندن هم برام زجر اوره .با هم نیستیم تا اوضاع خونوادش و درست کنه.
از الان بی تابم اما...
میل جیمیل و مســ ـنجر برای شماهام باز نمیشه ؟ من دو روزه نمیتونم برم.
شرمنده اگه اینروزا بی کامنت میخونمتون درکم کنید .اوضاع روحیم داغونه.