دنـجــــــــکده ی من

یک + یک = هرچی تو بخوای

دنـجــــــــکده ی من

یک + یک = هرچی تو بخوای

سلام 

هستم اما کم پیدا. نمیدونم چرا نمیتونم بنویسم.  

کسی از عک سای ع روسی جا موند که ندیده باشه؟ اگه هست بگه .  

این روزا روزای بیکاریمه .پایان ناممو که هیچ رقمه نمیتونم استارتشو بزنم حوصلشو ندارم دیگه . تقریبا از صب تا شب بیکارم . گوپی رفته تهران و تا ۷  ۸ روز دیگه نمیاد . 

 

یه کاری و که خیلی وقته دوس داشتم انجام دم و نمیشد زبان بود که دارم میرم کلاس ! 

 

عمم فوت شد . فردا هفتمشه . روحش شاد ....

راستی یه سوال ؟ 

۲روز قبل عر وسیم آرایشگر موهامو دکلره کرد و رنگ گذاشت اما خیلی روشن شد. 

روز ع روسی باز بدون دکلره رنگ ۵ گذاشت روش 

اما الانم موهام بهم نمیاد و یه جورایی خیلی قرمزی میزنه . چیکار کنم خوب بشه ؟ راهی هست ؟رنگ کنم؟؟موهام نمیسوزه بعد از ۳ بار؟ 

 

راستی اون فالگیزه که تو ۶ پست قبلی نوشتم بهم گفت اگه سنگتو استفاده نکنی و این کارارو نکنی تا ۴۰ روز دیگه زندگیت میپاشه ! اما الان ۴۷  ۴۸ روز گذشته و به چرت بودن حرفاش معتقد شدم . 

 

پست پایین داغه

خاطره ع رو سی !

از بدو بدو ها و هماهنگ کردنای قبل ع روسی نمیگم که همه میدونین چقد مکافات داره . شب ع (از این ب بعد بخونین ع روسی) ساعت ۱۰:۳۰ خونه ما بودیم.شام حسابییییی خوردیم و رفتیم بالا توی اتاقم . یه فیلم رقص داشتیم که دو هفته بود میخواستیم تمرین کنیم اونجا بتونیم برقصیم !! اما هیچ مدله وقت نمیشد و اصلاااااا نتونسته بودیم تمرین کنیم . ساعت ۱۲ تا ۱۲:۳۰ بیخیال اهنگ انتخابیمون شدیم و با همون آهنگه فیلم تمرین کردیم .کلی هم گشتیم تا از روشای مختلف با وجود قطع بودن نتمون آهنگ دانلود کردیم !! 

۲۰ دقیقه ای تمرین کردیم و من خسته شدم . اما گوپی هنوز جون داشت .منم بیشتر نمیخواستم خودمو خسته کنم که فردا کم نیارم.بعدم دوربینا رو زدیم توی شارز و کارای فردامونو نوشتیم. برداشتنی هامونو گذاشتیم یه گوشه و رفتیم که بخوابیم.گوپی یادش اومد ساعت کوک نکرده پاشد گوشییو از روی تخت برداره که یهو.....! گوشیش زیر پاش شکست !! صفحش سوخت و بی گوشی شد . 

صب ۷:۳۰ بیدار شدیم.من رفتم دوش گرفتتم بعدم تو گوشی خرابای داداش و بابام دنبال یه گوشی سالم تر واسه گوپی بودم. بعدم آماده شدیم به طرف مزون. لباسم و قرار بود تنگ کنه .رفتم پوشیدم و اوکی بود تاج و شنل هم انتخاب کردم .تو این فرصت گ رفته بود جواب تمدید آزمایشا رو گرفته بود . بعدم منو رسوند آرایشگاه و رفت دنبال گل زدن و حمام و آرایشگاه خودشو گرفتن تور و لباسم و..... 

۲ روز قبل ع رفته بودم ابروهام و برداشته بودم همینجا موهامم رنگ کرده بود که خیلی خوشم نیومده بود .باز صب برام یه رنگ۵ گذاشت که تیره تر بشه .آخه خیلی روشن بود و سنمو بالا برده بود. 

بعدم ۲ مدل ماسک و ماساز پوست و بیگودی موهام . بعد از اونم از ۱۲:۳۰ تا ۲ مزه چسبوندن برام .از این مزه تیکه ای ها که شاخه شاخش ( هنوزم بعد از ۱۱ روز مونده) 

۲ نهار اوردن برامون که حسابی به توصیه ی یکی از دوستام خوردم چون گفته بود نخوری جون نداری تا شب دووم بیاری ! 

بعد از اونم چشمام و کار کرد  ریمل و سایه و خط چشم . تو این فاصله رفتم دستشویی که تو آیینش چشامو دیدم واااایی !! چه سایه ای ! بیرون که اومدم گفت این تازست صب کن تا ۲ ساعت دیگه کمرنگ میشه که خودت میگی چرا بی رنگم . 

بعدم کم کم صورتمو کار کرد . تا ۳:۳۰ که گوپی اومد اونجا  

آرایشگره آشنامون بود قرار بود ماسک بزاره واسه گوپی .که توی یه اتاق دیگه گذاشت .گونه هاشم سرخ شده بود که پنکک کم زد . یه ذره (خیلی کم)لباشو جون داد که توی عکس خوب باشه . 

بعدم گوپی دوباره رفت دنبال ماشین و گل  

منم موهامو بازکرد و پیچید . لباسمو به سختی پوشیدم .لباسم دنباله دار و سنگین بود اما خیلی دوسش داشتم.آرایشگره میگفت خیلی خوشکله اگه بتونی تا شب دووم بیاری توش ! 

بعدم تور و مث تل دراورد گذاشت روی سرم.تاجمم یه نوار گلای مرواریدی بود گذاشت روی توره . بعدم ناخونامو لاک زدن و تورمو نصب کردن . 

این آخریا اونقد خسته بودم که در مورد مدل تورم اصلا حوصله ی نظر دادن نداشتم. بعدم چتریامو درست کرد که تازه من یه کم از خودم خوشم اومد اونجا :))) 

بعدم خواهر گوپی اومد موهاشو بپیچه .منم که اماده بودم رفتم توی اون سالن منتظر گوپی .یه کم از خودم عکس گرفتم تا ۵ که گوپی اومد . 

توی آرایشگاه فیلم گرفتیم و رفتیم توی ماشین . ماشینمونم یه پاپیون بزرگ داشت که خودم درست کرده بودم با دوتاگل کنار درها . 

رفتیم آتلیه و عکس گرفتیم . روی سن اونجا کلی هم رقصیدیم . اونقد خسته شده بودم با این لباس سنگین که میگفتم بریم بسه ! 

میخواستیم زود برسیم به باغ که اونجام عکس بگیریم. ۷:۳۰ کارمون تموت شد

توی راه(۲۵ کیلومتر راه بود تا باغ) بابام و داداشم زنگ میزدن کیک نرسیده  شیرنی نیومده سفره کامل نیست ..... کلی اعصاب گوپی از دست دیر کردن دوستاش خورد شده بود و همش حرص خوردیم . 

تا رسیدیم من سرویسمو عوض کردم .ساعت و این چیزا رو که واسه عکس برداشته بودیم در اوردیم و سوار کالسکه شدیم . 

قرار بود با کالسکه ۵۰۰ متر بیایم تا سالن . اونجام تو باغ عکس و فیلم گرفتیم و یه تیکه شعبده بازی کرد گوپی و اومدیم توی اتاق عقد . 

یه سری فیلم گرفتیم تا مامانا و خواهرای گوپی و عمو ها و... اومدن . بعدم ساعت ۹:۱۰ خطبه عقد و خوندن و از اتاق اومدیم بیرون . 

آبشار پشت سرمونو روشن کردن و خواهرای گوپی رقصون رقصون بردنمون توی سالن . یهو چراقا خاموش شد و رقص نور رو روشن کردن و کلی رقصیدیم . بعدم سلام علیک و بعد از اون دادن کادوها که کلی پولدارمون کرد و بعد از اونم رقص و دوستام دورم چرخیدن و...... 

بعدم شام . موقع شام گوپی دیر اومد اینطرف واسه همین تا رفتیم شام بخوریم مردم داشتن خداحافظی میکردن که نفری یه قاشق بیشتر نخوردیم . بعدم با دوستام عکس گرفتم و رفتیم بریم عروس کشونی .جولوی پامون کلی آتیش بازی کردن و بعدم بوق بوق عرو  سکشونی و کلی از دست دوستای گوپی و رانندگیشون حرص خورددددددم تا رسیدیم دم خونه گوپی اینا . 

اونجام مراسم پاانداز (نمیدونم رسمتون هست یا نه) بعد هم گوسفند کشتن و رفتیم تو  

همه که رفتن ماهم پاشدیم تیکه تیکه از مادرشوهر و خواهرشوهرا لباس گرفتم و اومدیم خونه ما . شام ع روسی برامون اورده بودن خوردیم و لالا تااااا ۱۱ صب !

ع ک س !! بلاگفایی ها نمیتونم رمز بزارم؟؟کد نمیده

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.