دنـجــــــــکده ی من

یک + یک = هرچی تو بخوای

دنـجــــــــکده ی من

یک + یک = هرچی تو بخوای

اومدم که بعد از کلی وقت یه چیزایی بنویسم . 

توی این چند وقته اخیر : 

گوپی تقریبا یک ماه و نیمه که تهرانه فقط ۳ ۴ روز اومد و دوباره رفت . فردا بعد از ۲ هفته بازم میاد . 

سالگرد ع ر وسیمونم که ۲   ۳ روز پیش بود اما ما پیش هم نیودیم . 

دوس دارم یه کادوی خوب براش بگیرم اما نمیدونم چی ! امسال روز زن اون برام کادو نگرفت .یعنی ۲ بار رفتیم یه گردنبند و پسند کردیم اما دفعه اول دسته چکش برگه نداشت .دفعه دوم هم فروشنده چک قبول نکرد . بعد هم که دیگه گوپی رفت تهران و نبود.  

منم کادوی روز مرد نگرفتم .۲ روز قبل از روز مرد عینک گوپی دستم بود که شکست .میخواستم براش عینک بگیرم اما هرچی چند دفعه اصرار کردم بریم دکتر گفت نمیخوام دیگه عینک بزنم .(شماره عینکش نیم بود اما جدیدا میگه حس میکنم ضعیف شده چشمم ) 

خلاصه هیچ کادویی رد و بدل نشد ! 

اونم که یه ماه تهران بود وقتی اومده بود اینجا رفته بود برام  از اینجا یه کفش گرفته بود اما از اونجا هیچی نیورده بود . 

بحث چیز گرفتن نیست اما من دوس ندارم هنوز سال اولمونه این چیزا برامون بی اهمیت باشه ! دوس دارم مث سال اول که من براش دوربین . ادکلن و ...  و اونم برام پالتو دستبند و .... گرفت الانم مث قبل باشیم ! ( تو پرانتز بگم من از کادوی ارزون خوشم نمیاد /اوایل دوستی همیشه پولامو جمع میکردم برای گوپی گرون گرون چیز بگیرم اما چند دفعه گفت دوست ندارم اینکارو  اما خب منم اونکارو دوس ندارم . نکته : منظورم از گرون هم کادوی ۵۰۰   ۶۰۰ تومنی نیست ! منظورم بالای ۶۰    ۷۰ تومنه تا ۲۰۰ !!!! :)   اوج گرونی رو متوجه شدی خواننده عزیز؟  هه !

 

دیگه اینکه اینهمه رفت و اومد و نبود پیشم اخرشم دفاع نکرد !!!! دفاعش افتاد واسه شهریور ! یعنی کارد میزدی خونم در نمی اومدااا ! از بس حرص خوردم وقتی شنیدم !!! دیگه حوصله درس خوندنشو ندارم ! 

 

و دیگه : فک کنم با این تفاسیر خونه رفتنمونم عقب افتاد  ( نکته برای شما : دوران عقد دوران بدی برای من نبوده . بر خلاف اینکه همه خیلی سختشونه و میخوان برن سر خونه زندگیشون برای من اصلا سختی نداشت .و هنوزم که هنوزه دلم نمیخواد از خونوادم جدا شم . دلیل اصلیشم فک میکنم همین نبودن گوپی بود که میرفت تهران . چون قطعا اگه قرار بود همیشه اینجا باشه دعوامون میشد . سر چی ؟ سر اینکه من همیشه خدا از اینکه دو نفر تو دوران ع قد پیش هم بخوابن بدم می اومد !! اصلا برام خیلی بد بود . اما خب اولای ع ق دمون گوپی فقط ۲ روز توی هفته اینجا بود و اگه میخواستیم جدا باشیم اصلا با هم نبودیم وواسه همین این موضوع پیش اومد . اما قضیه اصلی اینه که من اگه ۷ روز هفته هم خونه خودمون بمونیم برام مشکلی نیست اما این که بخوام خونه اونا بخوابم برام خیلییییی سخته !   و همین موضوع خیلی وقتا باعث دعوامون میشه ) البته قبل ازدواج در مورد این چیزا با هم توافق کرده بودیم و من حرفمو گفته بودم و اون قبول کرده بود .

حالا توضیح : حقیقتا من هنوز دلم نمیخواد از خونه بابام برم ! اونا هم نمیخواان تنها شن . اما اگه از ۱۰۰ درصد ۳۰ درصد میخوام برم فقط و فقط واسه ۲ چیزه ۱ : همین موضوع اونجا موندن و اینجا موندن / ۲ : حس میکنم تا نریم رو پای خودمون وای نمی ایستیم (یه کم حس میکنم ُ هنوز مطمئن نیستم اما حس میکنم گ مسئولیت پذیر نیست) 

اما نکته : دوران ع ق د اگه دوس دارین واقعا شیرین باشه : ۷  الی ۸ ماه کااااااااافیه ! بیشتر از اون هرچی یشتر طول بکشه واسه خودتون و خونواده هاتون کم کمک بد میشه . 

 

دیگه اینکه خیلی وقته دلم برای وب نوشتن تنگ شده اما اینجا راحت نیستم . کلا از بد قضاوت شدن میترسم . یه مدته یه وب زدم واسه خودم ادرسشم هیچکی نداره اونجا خلاصه وار حرفای دلمو میزنم .نه قضاوت میشم و نه باید توضیح بدم .اعتراف مییکنم که خیلی خوبه .خیلی وقتا خالی میشم .اما بدیش هم اینه که ادم حس میکنه داره با دیوار حرف میزنه .  

?suprise !

 

ح ذ ف