دنـجــــــــکده ی من

یک + یک = هرچی تو بخوای

دنـجــــــــکده ی من

یک + یک = هرچی تو بخوای

خاست.گار !

۱۸:۰۲  :دیوونه شده زده به سرش ! میخواد بره همه چی و به خونوادش بگه . (یکی از آشناهاشون اومده میگه بیا دخترمو بردار ! مردم دیوونه شدن .همه ی شرایطشونم خوبه .خونواده رضا راضین و گذاشتن به عهده ی خودش ! گفته من فعلا برام زوده .مامان دختره گفته شما بگین بله ما صبر میکنیم !!! فک کن !!!!!!!! میگه باید بگم تو هستی که دست از سرم بردارن !

 

پ ن : قرار بود همه چی و بگه ... ساعت ۱۱ونیم شبه .اس ام اس زده یک ساعت و چهل دقیقه سعی کردم نتونستم٬تاحالا تو روشون چیزی نگفتم/ بعدم نوشت : ۱هیچ عیبی نداره/۲ خاستگاری کرده/۳داماد اولیشون خوشبخته /۴مامانش عاشقمه/ ۵سازگاره /۶با ایمان /۷ باباش باعث پیشرفتمه و دامادمون هم موافقه . 

 

چی بگم !! تعجبنگران این حرفا یعنی چی؟ یعنی میخواد منت بزاره سرم؟ میخواد بهم بفهمونه خیلی دوستم داره و به خاطرم حاضره از همه چی بگذره ؟ میخواد بره؟ پس چی ...دل و رودم داره از حلقم میزنه بیرون...سرم داره میترکه  چی باید جواب بدممممممممممممممممم 

نوشتم : خودت باید تصمیم بگیری.من نمیتونم چیزی بگم.خوب فکر کن خنثی

هنوز پیامم نرفته بود که داد: میگن اگه قبول نکنی رابطمون باهاشون بد میشه و.../مامانم میگه تو با هرکسی که میخوای و خوشبختت میکنه و لیاقتت و داره ازدواج کن.ما شادی تو رو میخوایم . 

 

پ ن :بعدا براش نوشتم با اون چند موردی که نوشتی قفل کردم !  / داد :اون چند مورد از زبون من نبود از زبون خونوادم بود ٬تو توی همه موارد از اون سری٬برای من و مامانم عزیزی پس برای بقیه هم همینطور میشه ! ممنون که تو اون شرایط خواستی خودم اتنخاب کنم اما  چون میدونی من دو ساله تصمیممو گرفتم باید بگی : عزیزم تو کیو بهتر از گیتی میتونی پیدا کنی ؟که بگم هیچکی و.../ من اونا رو نگفتم که حرس بخوری یا فک کنی از تو بهتره .. من فقط گفتم که تو تحملش کمک کنی اما خودتو اذیت کردی و کمکی نکردی تازه با خودت فک کردی ممکنه اونو انتخاب..../ امروز دو بار اذیتم کردی ۱ صبح توی تلفن ۲ بی اعتمادی و کمک نکردنت٬فکر میکردم میدونی انتخابمو کردم !! 

بدهکارم شدیما ! بگم نرو میگه ... بگم برو میگه کمک نکردی ! جدا باید چیکار میکردم و چی میگفتم !