دنـجــــــــکده ی من

یک + یک = هرچی تو بخوای

دنـجــــــــکده ی من

یک + یک = هرچی تو بخوای

! help plz

سایت های عالی برای  آپــ لـ ود  همزمان یا تک تک عکـ س ها :

ممنون از همگی برای کمک به جمع آوری این مجموعه . لینک این پست رو میزارم توی قسمت پیوندهای روزانه . 

همشونو میزارم اگه کسی خواست بتونه استفاده کنه باز هم اگه کسی سایتـ ی داره راهنمایی کنه  :  

http://thumbsnap.com/ 

http://night-skin.com/up/ 

http://www.farsiad.com/ 

http://www.tinypic.com/ 

imagecave.com 

www.marmolak.net 

picbaran.com  

http://www.freezpic.com  

http://www.imagebam.com/ 

http://upload.iranblog.com 

زبان !

چند روزیه تصمیم گرفتیم زبانمون و قوی کنیم. آخه خیلی بوقیم. کلی از لغتای قدیمی یادم رفته ٬تقریبا دوساله زبان نخوندم. 

روزی چند کلمه براش اس ام اس میکنم تا هم خودم بخونم هم اون.دیروز چند کلمه معنی دار هم براش فرستادم تا بیشتر جذب به زبانش کنم. آخر شبم گفتم با این کلمه ها جمله بساز :

 

جمله ی جناب رضا :  قهقهه

when my private barber realized a wacky waiter admirered for she ،guesses he lether than lifted ,huged,liedown,tear she,then take of 

 

جمله ی من : زبان

i have one chubby bf ,when he go to barber become very khordani ,i want he hug me or  

      lie down near me and kiss me for along time ,injori

گفتم !

دیشب اون قضیه رو بهش گفتم .همونی که توی ۴پست پایین تر توضیح دادم .در مورد عکس.بر خلاف تصوری که داشتم خیلی منطقی برخورد کرد .البته همه ی اینا به خاطر مقدمه چینی هایی بود که از قبل کرده بودم . حس میکنم سبک شدم . یه بار سنگین روی دوشم بود که داشت پشتمو خم میکرد.میدونستم باید گفته بشه و بهش حق میدادم که بدونه اما نمیدونستم چطور باید بهش بگم...  

تنها حرفی که زد این بود: تو مقصر نبودی.اما از این به بعد مواظب باش .دیگه هم به فلانی رو نده تا از این جسارت ها نکنه. 

از قبل بهم گفته بود هیچوقت دنبال چیزی نمیگردم که نخوای بدونم اما اگه یه چیزی بفهمم که خودت بهم نگفته باشی.... 

مهم نیست.مهم اینه که دیگه چیزی برای پنهون کردن ندارم.تقریبا همه ی زندگیمو میدونه!و این بهش کمک میکنه با چشم باز تصمیم بگیره.این برام خیلی مهمه ! لبخند

  

دیروز بعد از مدت های مدیدی با دوستم هم صحبت شدم.همونی که چندی پیش باهم بحثمون شده بود .اولش یه کم از هم فاصله میگرفتیم اما کم کم همه چی رو براه شد. وقتی شنید رضا میخواد بره تهران پرسد: هنوز چیزی به خونوادت نگفتی؟ گفتم نه ! لزومی نمیبینم. گفت چرا کم کم رسمی نمیکنین؟ گفتم هنوز خیلی زوده. شاید تا آخرای سال یه کارایی کردیم اما هرچی فکر میکنم میبینم بازم خیلی خیلی زوده. 

گفت الان دیگه میره تهران معلوم نیست برگرده ها معلوم نیست چی بشه ها!! chatterbox   از حرفش جا خوردم ٬خوب فهمیدم منظورش اینه که ممکنه اونجا... با اینکه حرفش دلمو لرزوند اما ته ته دلم خیالم از گوپی راحته ... فک میکنم بعد از دوسال رابطه و دوسال آشنایی دیگه خوب میشناسمش. / جواب دادم : من توی این موارد نظرم اینه که اگه کسی قراره بره و موندنی نباشه همون بهتر که هرچه زود تر بره !! چون اگه یکی رفتنی باشه دیر یا زود میره پس بهتره زودتر... 

و آمما این روزها :

جمعه شب یه دعوای نه چندان کوچیک با آقای رضا داشتیم به خاطر این مساله که من بهش گفتم توی دوست داشتن اول بابامو دوس دارم بعد تو .اما توی عشق اول یو !! آخرای شب که داشتیم کم کم آشتی میشدیم و حال و احوال رو به بهبودی میرفت یهو به ذهنم خورد که فردا صبح برم پیشش ! خمیازهاس دادم فردا صبح میام محل کارت و ... . اونم نوشت اوکی فردا نهار میریم بیرون. بعدم نوشت فک نکنی خوشکلی میخوام نهار دعوتت کنما !! نه ٬میخوام شیرنی ارشدو بهت بدم ! منم گفتم فک نکنی خوش تیپی فردا باهات میامااا ! نه میخوام شیرنی ارشدتو بخورم ! بعدم زدم : حالا اگه خوشکلم فردا بیا دنبالم ! زبان

شنبه صبح زود ساعت ۱۰:۱۵ زدم بیرون اول رفتم مسجد محل !!! به قصد پس دادن کتاب های کتابخونه و پرداخت مقادیر زیادی جریمه ی نقدی و گرفتن کتاب.ساعت ۱۱ جناب رضا اومد دنبالماز خود راضی. اول رفتیم یه جا مشاوره ی تحصیلی برای انتخاب رشتش خانومه اول گفت فرقی نمیکنه کجا درس بخونی مهم اینه که تو فلان مدرک و داشته باشی ٬پس فردام  میخوای بری سر کار کسی ازت نمیپرسه کجا بودی و چه دانشگاهی درس خوندی (کلی تو دلم ذوقیدم) اما وقتی رتبشو دید گفت حالا درسته فرقی نمیکنه کجا بخونی اما عقل حکم میکنه آدم هیچوقت دانشگاه بهتر و استادای بهتر و ول نکنه بره یه جایی که امکاناتش کمتره و... 

بعد یه کم تو خیابونا گشتیم ٬گفت بیا بریم امام زاده... .منم هی نق زدم جورابم سوراخ دارههههههههههه ! رفتیم جوراب خریدیم.بعد رفتیم امام زاده... دو رکعت نماز خوندیم و کلی دعا کردیمpraying و دوباره به امر مهم خیابون گردی پرداختیم.  

تو همین حال و احوالات یهو یه جایی دیدیم یه جوی آب پر از آبه و چه آبی !! کلی دلمون خواست .رضا به شوخی گفت بریم ماشین بشوریم منم گفتم اوهووم ! بریم !! خولاصه تصور کنید گیتی نشسته لب چشمه ظرفای آب معدنی پر میکنه میده به رضا ٬رضام میریزه روی ماشین و با کیسه پلاستیک ماشین میشوره !hee hee(یه بنده خدا هم دلش به حال رضا سوخت براش فرچه اورد) کلی هم آب بازی کردیم٬البتون که من نمیزاشتم رضا آب بریزه توم اما بالاخره کلی خیس بودیمم . 

شستشو که تموم شد رفتیم بازم خیابون گردی٬بهدشم رفتیم همون رستورانی که اون دفعه کشفیده بودیم و بازم خوردیم ٬آی خوردیییییییییییم !! نصف مال منم رضا خوردwhistling(قابل توجه مونی) طفلک سیر شده بود من هی میگفتم بخور دیگه اینا رو نبینم هی به بهونه ی غدا دهن کردن میخواست بزاره دهنم که من بخورم.اما نمیخوردم عینک

بعدم سنگین شده بودیم یه ربعی بعد غذا همونجا نشستیم تا اینکه از یه موسسه ای زنگ زدن گوپی بره از بچه های استثنایی اونجا امتحان ِ... بگیره.گفت میای باهم بریم؟/ رفتیم!  

نزدیکای ساعت چهار منو گذاشت خونه ی دوستم و ر ف ت !  

صحنه دار: بعد از نهار توی خیابون داشتیم میرفتیم رضا یه چیزی گفت منم حواسم نبود الان توی خیابونیم یهو لپشو گرفتم گفتم کشک کپتون شم (معنی کنم؟یا فهمیدین) یهو دیدیم دو نفر بر و بر دارن نگامون میکنن whistlingکلی خجالتیدیم و تند از اون خیابون فرار کردیمخجالت

 

آخر رضا انتخابای اولشو تهران زد ٬ با اینکه دلم نمیخواست بره ٬با اینکه تا به رفتنش فک میکنم چشمام پر از اشک میشه اما دلم میخواد دیگه انرژی منفی بهش ندم و بهش امید بدم تا اونجا احساس دلتنگی نکنه و کم نیاره. نمیخوام نق بزنم. میدونم رفتنش برای آیندش خیلی خوبه واسه هر دوتامون خوبه .واسه همین به جای ناراحتی بهش امیدواری میدم تا زودتر درسش تموم شه و برگرده.قلب  ( حالا یکی بگه دهکی تا حالا میگفتی نرو حالا که رفته انتخاب رشتشو کرده اینو میگی) 

زندگیتون سبز !!

HELP ME !

گمشده ها : لطفا از خودتون یه خبری بهم بدین .یا اگه کسی ازشون خبری داره بهشون بگه من منتظرشونم.اگه هم مشکلی براشون ایجاد نمیشه لطفا آدرسشونو بهم بدین.

هلیا   

فضول خانوم 

تی تی خانومی 

سمیرا 

توت فرنگی(گیگیل)

 

کامنتدونی بسته ها : خفه شدم.پیلیز گهگداری کامنتدونیتونو باز کنییییید

دزیره  :کنکور چی شد؟

شیوا خانومی

روزهایی که میگذرند ستاره: قالبت مشکل داره خانومی

 

کم پیداها : 

طنین  

مریم (دیروز امروز فردا) 

 

نیازمند یاری سبزتان هستیم