گ
مامان و بابا رفتن و ما برای یک ماه تنها شدیم...
بعد از مدت ها به بهانه ی خداحافظی بوسیدمشون ...
چقدر دلم برای بوسیدنشون تنگ بود؛
دلم میخواست تو راه برگشت از فرودگاه سرمو بزارم رو شیشه ماشین و بغضم و بریزم بیرون
اما افسوس که تو خونه ی ما کسی بوسیدن و گریه رو بهمون یاد نداده...