دنـجــــــــکده ی من

یک + یک = هرچی تو بخوای

دنـجــــــــکده ی من

یک + یک = هرچی تو بخوای

غیبت !

اینم یه شرحی بدون شرح از روزهای نبوده !! 

 

کلیک    

 .

نظر یادتون نره ها !! ممکنه بعدا یه پست رمزی بزارم به کسایی که فقط تو این کامنتدونی کامنت گذاشتن فقط رمز بدم.  

به سوالات هم جواب میدم. 

در ضمن : شرمنده یه مدت کم اومدم پیشتون مشکل از کام بود و به دلیل مسایل امنیتی نمیتونستم وبلاگها رو تو اون کام باز کنم

نظرات 17 + ارسال نظر
شایلین سه‌شنبه 10 آذر 1388 ساعت 20:05

چه ماهی های خوشگلی....
کادوت هم مبارکه عزیزم
این چه عکس دو نفره ای ؟!!
نمیذاشتی که شیکتر بود : ))))

اگه بدون واسه گرفتن همین چه مصیبتی کشیدییم ! هزار بار تنظیم میکردیم میدوییدیمم عکس بگیریم نصفه نیمه وپا در هوا می افتادیم

هستی سه‌شنبه 10 آذر 1388 ساعت 20:24

چه جاهای دنجی میری خانومی

تو بازم اومدی دل من آب کنی؟؟؟؟؟

آهان در مورد اون کامنتت بگم

خانومی ما الان چند ساله که رابطمونکمشده یعنی از وقتی که اونا اومدن خواستگار ی تا قبلش مرتب همدیگرو می دیدیمو رفتو آمد داشتیم

تازه ما از کوچمولیای همدیگرویادمونه تاااااااااااااااااا الان...من اونو بیشتر از خودش می شناسم اونم دقیقا در مورد من همینطوره...
الانم یه چند وقته میخواد بیاد ولیانگار خدا نمیخوا یه گیتی یه جوری برنامه ها به هم گره میخوره که دیگه مطئن شدم واقعا خدا صلاح نمیدونه که الان بخوایم همدیگرو ببینیم

اوهوم ! اوکی
دلت نخواد شما از بچگی این چیزا داشتین ما الان

پس شما از اونایی هستین که بعدا هی تو سر هم میزنین که بچه بودی فلان کردی و دماغت همیشه بیرون بووده و... :)))

ی ک ت ا سه‌شنبه 10 آذر 1388 ساعت 22:05

این حیاط خونه ی مامان بزرگت اینا چه باحالهههه

اون مجسمتم خوگشل بود

پست خصوصی با اون عکست که سانسور کردیو میخوامممممممم

امری نیس دیگه

بهدشمممم من همیشه میخونمتاااا ولی کامنت نمیزارم ... این روزا درسامون زیادی خفن شدن

اومدنتو میبینم یکتایی

می سی

خانومی چهارشنبه 11 آذر 1388 ساعت 00:23 http://eshgh-bazi-asemoooon.blogsky.com/

اومدنه منم میبینی گیتی ؟ گیتی چطوری میهمی من میام تو وبت ؟
حس کامنت نداشتم ها نذاری رو حساب بی معرفتی که اصلا تو کت من نمیره :دی

از توی امار وبلاگ .روی سایتش کلیک میکنم ساعت اومدن هم میده .

خانومی چهارشنبه 11 آذر 1388 ساعت 00:30 http://eshgh-bazi-asemoooon.blogsky.com/

عجب حیاط باصفایی !! به به
چه ماهی هایی ایول
عاشق این عکسون شدم بابا یکم واضحتر میذاشتی گیتی :دی

الهام چهارشنبه 11 آذر 1388 ساعت 09:09 http://manvahamsari.persianblog.ir

الهی بگردم ماهی ها رو نیگااا
عجب عکساییییی خوب یه کم کمتر سانسور میکردی

پیتی چهارشنبه 11 آذر 1388 ساعت 10:04

وای جدی اون حیاط خونه مامان بزرگت بود؟؟ خیلی خوشگل بود.. حالا که اینجوره منم این دفعه می رم از حیاط خونه مامان بزرگم عکس می ندازم
راستی اون روش آب جوش اوردن هم خیلی باحاله منم دفعه اول می گفتم نمی شه اما شد.. تو شمال..

بانو (حروفچین...) چهارشنبه 11 آذر 1388 ساعت 14:47

عکسا رو زودتر از پستت دیدم..
عاشق اینجاهایی هستم که می ری... اون کوچه باغه رو می گم..
حیاط خونه مامان بزرگ بهشته...

مموشی خانوم ... چهارشنبه 11 آذر 1388 ساعت 15:30

من جا نمونما

شیوا پنج‌شنبه 12 آذر 1388 ساعت 00:43

سرعت کامیم خیلی پایینه و معمولا برای کسی نمیتونم کامنت بذارم. اما اینجا محض احتیاط گذاشتم.
ولی همیشه میخونمت.

مموشی خانوم ... پنج‌شنبه 12 آذر 1388 ساعت 10:13

خانومه تو رو خدا رودروایستی نکنیا این دفعه خواستی بیشتر سانسورش کن
چقد اینجاهایی که میرین باحاه کاش اینجا هم همچین فضاهایی داشت پوسیدم به خدا

ونوسی جمعه 13 آذر 1388 ساعت 09:07

بعضی از عکسا واسه من باز نشد تازشم چرا انقد سانسور ؟خو دلم میس خواد ببینمتتتتتتتت

اونم به چشم

باز نشدن !!//؟

بهار جمعه 13 آذر 1388 ساعت 14:06

حاضر!!

بابا یه عکس کامل از خودتون بذار... این که همش سانسوره ما چیزی نمیبینیم کههههههه. عکسات رو که دیدم شدیدا هوس کردم برم همچین جایی... جاش هست ولی وسیله ش نیست... هـــــــی...

عسلی و آقای همسر جمعه 13 آذر 1388 ساعت 22:01

سلام دوستم
خب چی میشد عکساتونو میذاشتییییی
خب من دلم میخواست ببینمت خوووووو

ولی خدایی خیلی قشنگ بودن
حیاط خونه ی مامان بزرگت هم محشر بود
خوش به حالش !

پست رمزی اگه گذاشتی ، یادت نره به من پسورد بدی هااا


شاد باشی

چشم خانوم معمار

گیتی شنبه 14 آذر 1388 ساعت 00:38

می بینم که تو هم این روزها نبودی... خوف خدا رو شکر که خوش گذشته از رو عکسا می گماااااااااا...

پگاه شنبه 14 آذر 1388 ساعت 08:56 http://pegaht.blogfa.com

وای گیتی جون سلام چقدر دلم برات تنگ شده زودتر نباید به من خبر می دادی؟

نبودی پگاه خانومی
من اوجا نوشته بودم هرکی ادرس میخواد بگه.
اما شما تو وب خودتم یه مدت طولانی ننوشته بودی
شرمندت
:*

مینا(روز های عسلی) چهارشنبه 18 آذر 1388 ساعت 00:02

سلام خانومی
من ک ه فعلا عکساتو نشد ببینم یعنی باز نکرد!
ولی با تعریفی که بچه ها کردن ... دوباره میام شاید باز کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد