دنـجــــــــکده ی من

یک + یک = هرچی تو بخوای

دنـجــــــــکده ی من

یک + یک = هرچی تو بخوای

پـــ ـــدر !!

میدونم که باید بنویسم . چی و از کی و نمیدونم . یه حس بیهودگی اومده سراغم که داره حالمو به هم میزنه . 

امروز از گ پرسیدم اگه شرایطمون عوض میشد .اگه من میشم تو تو میشدی من . اگه جاهامون عوض میشد با این همه تاخیر چیکار میکردی و برخوردت چی بود؟ 

گفت صبر !!!! 

خواستم بگم... اما گفتم نه مطمنام که این نبود . تو اگه دوروز یه کاری و بخوای و انجام ندم پدرمو در میاری حالا  واسه ۶ ماه صبر میکردی؟ امکان نداره . اونم ۶  ۷ ماهی که قراره ۴  ۵ ماه هم بی افته روش !! 

اما بازم گفت نه من اگه بودم درکت میکردم و صبر میکردم . 

 

اون قضیه ای که در مورد نبودن باباش بود و دیروز مامان بابام فهمیدن . مامانه که حسابی موضع گرفته مخصوصا از اون روزی که اسم تاخیر پیش اومده . بابام تا حالا هیچی نگفته !! 

امروز مامانم گفت به نظرت با این شرایط بهشون چی بگیم؟ گفتم  کدوم شرایط؟ گفت همینی که باباش نیست و اون باید خرج خونه رو بده و ... گفت دوتا خواهر بزرگ داره پس فردا خرج جهیزیه و هزینه های اونام هست . گفت این آدم هیچوقت نمیتونه زندگی خودشو بسازه ... 

چی بگم. هیچی نگفتم . 

نمیدونم چیکار کنم. موندم توی یه دو راهی . دو راهی که نه . راهمو میدونم اما شرایط راهی و که انتخاب کردم و دوس ندارم .  

اگه بگم اونا رو ول کنه  نه اون اهلشه نه من اهل این حرف  نه آدمی که اهل این مسائل باشه قابل اعتماده ... 

بگم خودم هیچ مشکلی با این موضوع ندارم دروغ گفتم . آخه آدم هرچی هم بخواد ادای آدم خوبه رو در بیاره بالاخره یه جایی کم میاره دیگه .  بگم این مسائل مال ۴  ۵ سال اول زندگیمونه و بعد از اون خواهرا از میکنن و میرن  .اما میبینم اساس و  پایه ی زندگی ما هم قراره  تو همین ۴  ۵ سال اول شکل بگیره. 

مث اون باشم و بگم خدا ...؟ 

بابامم نمیدونه چیکار کنه. اونم مونده توی یه دو راهی . از یه طرف این همه حسن و تعریف و تمجیدی که از گ میشه از اونطرف اون شرایط.  شاید اونم دلش میخواد من باهاش بجنگم . اینطوری نه  نه گفته که بعدا پشیمون بشه نه  گفته آره که اگه یه زمونی بد شد عذاب وجدان بدبختی دخترشو داشته باشه. 

نمیدونم شاید اگه ببینم بابام مردده منم مردد شم. شاید اگه اون مخالفت کنه من موضع بگیرم . شاید اگه اون بگه آره من تو سختیام طلبکار بله گفتن اون بشم... 

پدر مادر بودن خیلی سخته. 

مخصوصا پدر بودن... 

 

خــــــــدایا  هستی؟ 

میدونم. بازم بـــاش!