سلام سلام .
بازم من اومدم .
این ماه یه ماه بسیار پرکار و شلوغیه واسه گوپی جون جونه . هر چند اینجا رو نمیخونه اما دلم میخواد یه خسته نباشید گرم و محکم از همین جا بهش بگم تا حسابی خستگیش در بره .
این روز ها خیلی خیلی خسته میشه و همش داره میدوهه و هیچ شکایتی نمیکنه .چهار روز تهرانه سه روز اینجا . زندگیش رو دور تند تنده اما هنوزم تو تک تک ثانیه های شلوغی و دلمشغولی هاش گیتیش و یادش نمیره و مث روزای اول رابطمون حواسش بهم هست .
ممنونم عزیزم.
سومین س م ی نار بزرگ گوپی هفته ی آیندست !! حسابی بچم واسه خودش معروف شده و داره ثانیه به ثانیه پیشرفت میکنه .
سه تا کارت دعوت هم امروز برد برای بابام !! حالا نمیدونم بابام میره یا نه !! ینی میریم یا نه !؟ اگه نریم منم نمیتونم برم :( تابلوهه اون ساعت روز برم بیرون !! چیکارکنم حالا !!
دیگه دیگه همین عرض خاصی نیست .
فقط برای ثبت : دومین خا س تگار بعد از اومدن گوپی اینا هفته ی پیش تماس گرفت و با برخورد شدید اینجانب اومدنشون لغو شد .
یه ماه دیگه فرصت داریم ... نمیدونم چی میشه . همه چی و سپردم به بزرگترا و گ و تقریبا سکوت کردم.
اون عک سایی که قوا داده بودم . پست بعدی میزارم .