دنـجــــــــکده ی من

یک + یک = هرچی تو بخوای

دنـجــــــــکده ی من

یک + یک = هرچی تو بخوای

تولـ ـدم و تولـ ـدش !

خب تصمیم گرفتم تا داغم بنویسم که باز گشادیم نیاد . 

دیروز باید میرفتم یونی . از اونورم وقتی برگشتم با گ هماهنگ کرده بودیم که باهم باشیم. اخه تولـ ـدم بود !! 

گوپی یه عادتی داره اونم اینه که وقتی تولـ ـدشه واسه همه خونوادش یه چیزی کادویی میگیره . امسال واسه همه سکه پارسیان گرفته بوده که یکی هم دیروز به من داد . بعدم کادومو داد که دوتا عروسک بی تربیت کوچوولو بودن (آخه ... هم داشتن ! ) کلی هم زشت و با مزن !  کادوه اصلیمم خونشون مونده بود و نتونسته بود بیاره بیرون .آخه یه جایی قایمش کرده دیگه ! 

باهم بودیم حدود دو ساعتی و خیابونا رو کیلومتر میکردیم با این بنـ ـزین و گاز گرون ! کیـ ـکم تو برناممون بود که بگیریم اما اونقد سرده که نمیچسبه ! 

خلاصه ظهر شد و گرسنمون شد . رفتیم چلو کباب گرفتیم . اومدیم تو ماشین بخوریم دیدیم ای داد بیداد قاشق نداره که ! حالا فک کن روز ۵ شنبه ساعت ۲:۳۰ ظهر کجا بریم قاشق پیدا کنیم ؟!!!:) 

کلی اینور اونور زدیم هی لبنیاتیا میدویید میرفت میپرسید هیشکی نداشت ! تازه جـ ـیشم داشت گوپی کلی حرص خوردیم و خندییدیم تا آخر یه پلاستسک فروشی پیدا کردیم . گرفتیم

هنوز نهاره از گلومون پایین نرفته بود بابام زنگ زد که کجام که بیاد دنبالم !!! فک کن !  

بدو بدو تخته گاز رفتیم توی جاده یه جایی جلوتر از اونجایی که قرار بود بابام بیاد وایستادیم تا اوتوبوس بیاد من سوار شم که اونجا پیاده شم . حواسمون رفت تو ایستک و باز کردنش که اوتوبوسه دراز دراز از جلومون رد شد و رفت !!  کلی حرصیدم ؟ !!! 

با آرتیست بازی یه جایی اوتوبوس و نگهداشتیم و سوار شدم . بعدم رسیدم دیدم داداشم اومده دنبالم . 

کلی استرس  کشیدیم اما خیلی با مزه بود کارمون :)     ( اینم یه تجربه جدید بود که تاحالا انجام نداده بودیم اینکارو (

 

امروزم گوپی چون این ماه نبوده حالا تو خونشون تولـ ـد گرفته و همه خواهرا و خالش اینا جمعن خونشون و کلی خوش به حالشه . منم اینجا تک و تنها رو تختم نشستم مث همیشه و به گلدونام  نگاه میکنم و فک میکنم به اینکه الان دقیقا گوپی در چه حاله ! یا سال دیگه تولـ ـدش من هستم یا نه ؟  یا اگه من بودم امروز الان چیکار میکردم... و منتظر دیدن عکسـ ـاشونم  

حذف .سهم من از تولـ  ـدش فعلا عکس کیـ  ـکا !  البته که خودش پخته ها !!! 

 

راستی دوستم بود که خ د کشی کرده بود . اونروز و فرداش و تو ای ۳۰ یو   یا ۳۰ ۳۰ یو  بود نمیدونم کدومش اما خوب شده فعلا و هنوزم دست بردار پسره نیست . ( از عمد با ۳۰ نوشتما فک نکنین خنکم !)