دنـجــــــــکده ی من

یک + یک = هرچی تو بخوای

دنـجــــــــکده ی من

یک + یک = هرچی تو بخوای

د مثل : دا دا ش

بدترین حالت ممکن تو زندگی اینه که بدونی عزیزت داره غصه میخوره خورد میشه و بر سر بزرگترین دوراهی زندگیش قرار گرفته اما کاری نمیتونه بکنه و تو هم کاری از دستت بر نمیاد ...  

فقط دورادور غصشو میخوری غماشو میبینی و پیر میشی ... 

داداشم اگه بگم همه ی زندگیمی کم نگفتم . 

همیشه و همه جا دورادور هوامو داشتی و داری بدون اینکه به روم بیاری . 

 اشک میریزم و میگم دوست دارم غصه های دل داغونت شم .  

 

 

 

 

 

پ ن : ۵ ماهیه یه دختری رو برای داداشم در نظر گرفتیم .چند روز پیش قرار بود بریم بله برون . اما بنا به دلایلی به خاطر  یه برخوردی که بابای دختره توی یه موردی داشت باعث شد شک کنیم . تصمیم و گذاشتیم به عهده خود داداشم . صبح گفت استخاره کنیم . بد اومد گفت اگه مسیرتون ازدواجه راهتونو عوض کنین . 

تو این ۵ ماه هم داداشم دل بسته هم دختره . نمیدونیم چیکار کنیم . 

دفعه ی دومیه که استخاره بد میاد .یه بار اون اوایل هم گرفته بودیم اما صدقه دادیم و اعتنا نکردیم .

 

سال نـ و !

سلام 

سال نو مبارککککککککککککک 

ایشالا سالی پر از شادی و سلامتی و سربلندی باشه برای همه !   همینطور منو خونوادم و خونواده گوپی

قرار بود بیام قبل عید یه پست بزارم و برم اما خب نشد ینی گذاشتم اما پرید . توشم یه سری گلایه کرده بودم از زندگیم اما خوب صلاح نبوده که نوشته بشه حتما . 

سالی که گذشت سال خوبی بود برام .  

۲۵ فروردین عــ ـقد کردیم  

اردیبهشت اولین سفرمونو به تهران داشتیم به بهانه کنکور من که چند روزی موندیم . 

خرداد فصل امتحانای گوپی و اوج درس خوندنش بود . و همینطوذ اومدن باباش.

تیرماه بدو بدوهای عـ ـوسیمونو داشتیم و اوج هیاهوهای شیرین و دوست داشتنی زندگیمون بود.۲۷ تیر ماه شبی بود که دست بدست هم به هم رسیدنمونو جشن میگرفتیم . 

مرداد عمم از پیشمون رفت .... 

شهریور سفر ۹ روزمون با خانوادم به مشهد و شمال بود. و اولین رمضان و افطارهای باهم بودنمون.

مهر برام شیرینترین و سخت ترین مهرماه عمرم بود. شنیدن قبولی ارشدم و تموم کردن پایان نامم توی ۱۷ روز ! 

آبان دوریهامون شروع شد . من درس و گوپی درس . رفت و آمدش به تهران و اینجا و نبودن هامون پیش هم . 

آذر رفتم سر کار . اولین تجربه ی کاریم رقم خورد. 

دی اولین تولد های باهم بوذنمون و یلددای دوست داشتنیمون . 

بهمن فصل تحویل پروژه های من و امتحانات سهت گوپی . 

اسفند بدو بدو های آخر سال و اواخر اسفند هم من با خونوادم ۳ روز اصفهان بودم . 

 

و اما امسال : فروردین سال تبریکمون و باهم بودیم و خونه ی گوپی اینا  و مامان گوپی عیدی بهم دو تا گل نقره داد

اواخر تعطیلات هم یه سری با خونوادم بدون گوپی رفتم بندر و قـ ـشم . 

 

سال گدشته سال خوبی بود . در کنار همه ی اختلافاتمون و دعواها و بحث هایی که گاهی بینمون بود اما گذشت . در ازای اون ما دوتا بیشتر همو شناختیم ... 

دوس دارم امسال برامون سال بهتری باشه . دوس دارم به برنامه ریزیهامون برسیم . دوس دارم گوپی یه کم از این مشغله های اضافه ای که برای خودش درست کرده دست برداره و بیشتر به همخونه شدنمون فک کنه . بیشتر برای زندگیمون برنامه ریزی کنه و وقت بزاره . و اما من ؟ منم دارم  تلاشمو برای بهتر شدن زندگیمون میکنم .   

دوس دارم تو این سال جدید تا اواخر تابستون بریم خونه خودمون . تا اواخر اسفند یه ماشین بخریم و زمینومنو بفروشیم و برای خریدن خونه استارتی زده باشیم .من درسم تموم شده باشه و پایان نامم به جاهای خوبی رسیده باشه . گوپی درسش تموم شده باشه و .... 

بازم میشه نظر بدین ؟ سیلور یا سفید ؟

سلام خانوما من بازم دیر اومدم . 

ترمم تموم شد دو تا از پروژه هام مونده .  

محل کارمم ای بد نیست میگذره ! کلی اونجا واسه خودم خانوم مهندس شدم . 

تولدمم گذشت . بیستم خونواده گوپی سوپرایزم کردن ! باهم رفتیم بیرون گشتیم یه کم گوپی سعی کرد ناراحتم کنه که قهر کنیم وقتی قضیه رو میفهمم خوشحال شم ! رفتیم خونشون چراغا رو خاموش کردن تا وارد شدیم همه دست و اهنگ تولد خوندن !:) بســــــــــــی خر کیف شدم !  

کادوهامم : گوپی  پالتو /مامانش ظرف شیرنی خوری / خواهرهاش ۲ لباس .پارچه مانتویی.کیف .فر مو  

جالبه که همه هم هماهنگ قهوه ای گرفته بودن :) 

توی این مدت یه کوچولو دارم استارت ج هیزیه خریدن و میزنم .یه سرویس واسه توی بـ ـوفه گرفتم . 

میخوام شروع کنم کم کم بگیرم . شایعه رو که شنیدین بعد عید همه چی چند برابر میشه؟راسته یا نه ؟ کسی میدونه ؟ 

راستی : سفید یا سیلور ؟ مساله اینست !!!؟ کدوم بهتره ؟ 

خودم دوس دارم چیزای بزرگ و اصلی یخ چال و گاز و ...آبمیوه گـ ـیری چرخگـ ـوشت و.... سیلور بگیرم 

از اونورم جای ادویه بشقاب و .... سفید بگیرم . نمیدونم ترکیب خوبی میشه یا نه   

  

از این مدل یخ چال دیدین ؟ مدلای دیگشم هست؟با طرح دیگه ؟ خوشکله ؟ به نظراون زود قدیمی میشه یا گلش مدلیه که قدیمی نمیشه ؟  

  

    

 

راستی :اگه سیلور خوبه  سیور مات یا  آینه ای یا براق ؟؟ کدومشو ترجیج میدین ؟

 

 

اینم قراره بگیرم به نظرتون طلایی بهتره یا سیلورش؟ من فک میکنم ست کردن  چیزای دیگه با سیلور راحتتره تا طلایی نه ؟  اصلا خوشکله؟

 

   

  

 

راستی اگه وبلاگ نویسی و میشناسین که مث من الان دستش تو اینکاراست بهم معرفی کنین

آپ نسبتا مفید !

 
 
واحد اندازه گیریِ فاصله " مــتــر " نیست ؛ " اشتیاق" است .. مشتاقش که باشی ، حتی یک قـدم هم فاصله ای دور است 
 
 
0 ــــ    اگه دوس دارین برین به ایــــــن سایت و بعد از ثبت نام  کارت اهـ ـدای عـ ـضو دریافت کنین شاید یه روزی یه جایی ....
 
1ــــ   روزها در گذرن و اتفاق خاصی نمی افته .   
2ــــ   گوپی دقیقا دو هفتست که نیومده .  
3ــــ   درگیر شروع امتحاناتمم .    
4 ــــ همچنان میرم سرکار . هنوز حقوق نگرفتم.   
5ــــ   دلم میخواد زودتر عکـ ـسای عـ ـروسیم آماده بشه . 
 
6ــــ اگه ف.....س ب..وک   دارین حتما به پیچ ع_روس خانم یه سری بزنین .اگه مث من عاشق دیدن اینجور عکسا هستین . یه مسابقه گذاشته و کلیییییییییی ع ک س ! فک کنم فارسی سرچش کنید پیدا بشه .
7__ مامی سایت هم یه قسمتایی داره که عکسای خونشونو گذاشتن  مثل اینجا   و  این من که از دیدن اینچیزا لذت میبرم . 
8__ راستی تو لینکهای روزانم یه سایت لباسه که فوق العاده مدلای خوب و با کیفیتی داره.  
 
9__ کسی میتونه مدل لباس خوب واسه پ_ ا تختی بهم بده ؟ میشه عکس لباسای خودتونو ببینم ؟
10 __ آپ از روی بی حوصلگی بود اما چیز خوبی شد ! 
  
11__  11 نداره ! اما شمام اگه چیزایی  مث  شماره    6  /  7  سراغ دارین دریغ نکنینا !! 
 
12 __ مورد 9 فراموش نشه !   
 
* چند روز دیگه از دنیای ۲۲ سالگی هم خداحافظی میکنم .... امسال مث باد گذشت ! 

تولـ ـد !!

سلام .

از امروز به مدت بیست روز مطمئنم که گوپی نمیاد . چون امتحاناشه . منم تصمیم گرفتم توی این مدت کارای دانشگامو سروسامون بدم که عقب نباشم . اداره هم که فعلا هیچ خبر خاصی نیست و کلهم الافم به معنای تمام ! معلوم نیست وضعیتم چی میشه . آخه اداره هستم اما کارم واسه شرکت خصوصی هست که رییس تاسیس کرده .هنوز کارش به اون صورت نگرفته !

دیگه اینکه توی این هفته تولد گوپی بود . طبق معمول این 4 سال سر ساعت 12 شب بهش اس دادم و تبریک گفتم . کادوی تولدش هم براش ادکلن ها کو پیان رنگ نارنجیشو گرفتم .

5شنبه ای که گذشت کلاس داشتم . ساعت 12 پیچوندم .شیرکاکائو و کیـ ک گرفتم و اومدم راه آهن دنبال گوپی . سر راه بهش گفتم وایسا کاردارم. پیاده شدم رفتم 2 دسته گل نرگس گرفتم ! یکی واسه گوپی یکی هم مامان گوپی !

گوپی هم نفهمید چیکار دارم که پیاده شدم ! گلو پشت کیفم قایمش کردم بهش گفتم زوووووووود اون شیرکاکائو رو بده ! اونم هاج و واج داد دستم رفتم یه کمیشو ریختم واسه پیشیه که کنار ماشین بود بعد نشستم توی ماشین تازه گوپی گل و دید شاخ دراوده بود از تعجب !

بعدم رفتیم خونشون تا 6 . 6 هم اومدیم خونه ما  و طی یه جنگولک بازیهایی داداشم کیک گرفته بود از در پشت اورد تو . بعدم رفتیم شام ه ت ل والی ! هرکی یه چیزی خورد و برگشتیم .مراسم تولـ ـد و شروع کردیم .کیـ ـک و عکس و کادو و مـ ـاچ و بوسه !

کادو من که ادکلن

داداشم سکه پارسیان 400 / مامانم 500 / خواهرم 200 / باباهم خودکار خودنویس و 150 پول .

جمعه هم که گوپی رفت تهران تا آخرای دی ماه....