-
کــــافـــــی !!
سهشنبه 30 شهریور 1389 20:35
دوســـــش دارمــــــــــم اونــم همیــنطور ایــن کافـــی نیـســـــــت؟ یه چیزیه فراتر از دوست داشتن اونم همینطور این کافیه؟؟ عاشقشم اونم همینطور ! فک کنم بسه.
-
همینجوری !!
دوشنبه 29 شهریور 1389 22:52
سایتمون دوباره پوکیده و داره میره توی مخم . حالا که حرفم میاد اینجا خرابه . نه اشتباه نکنید . اینجا هیچ خبری نیست . به صورت خیلی خیلی عجیب و باور نکردنی هیچکس توی خونه کوچکترین حرفی در مورد اون قضیه و تحقیق و مسائلی از اون قبیل نمیزنه و هیچ اشاره ای نیست ! یه وقتایی فک میکنم نکنه یادشون رفته؟؟!! یعنی میشه .!! گ میگه...
-
معجزه ی زمان !!
چهارشنبه 24 شهریور 1389 21:47
گاهی وقتا دلم یه معجزه میخواد . دلم میخواد تو زندگی یه دکمه ای وجود داشت که اونو میزدم منو میبرد به یه سالی که میخواستم فقط توی دو دقیقه آینده رو بهم نشون میداد. دلم میخواد الان اون دکمه رو بزنم برم توی ۵ سال دیگه همین زمان همین ساعت ببینم کجام و چیکار میکنم ببینم خوشحالم یا ناراحت . پشیمونم یا دلشاد... یا اینکه یه...
-
پـــ ـــدر !!
چهارشنبه 24 شهریور 1389 16:49
میدونم که باید بنویسم . چی و از کی و نمیدونم . یه حس بیهودگی اومده سراغم که داره حالمو به هم میزنه . امروز از گ پرسیدم اگه شرایطمون عوض میشد .اگه من میشم تو تو میشدی من . اگه جاهامون عوض میشد با این همه تاخیر چیکار میکردی و برخوردت چی بود؟ گفت صبر !!!! خواستم بگم... اما گفتم نه مطمنام که این نبود . تو اگه دوروز یه...
-
بقیش !!
سهشنبه 23 شهریور 1389 14:01
-
نتیجه صحبت !!
پنجشنبه 18 شهریور 1389 14:53
-
خوبی که از حد بگذرد احمق گمان بد کند !!
چهارشنبه 17 شهریور 1389 22:16
-
میگم .میگه !!
دوشنبه 8 شهریور 1389 17:47
میگم: گوپپپی دعات گرفت !! خوب شدم !! بعد از 8 ماه حالا که رفتم دکتر بهم گفت چند وقته دارو نخوردی؟ گفتم 6 ماه ! گفت آزمایشت مال کیه؟ گفتم 2 هفته پیش. گفت اگه 6ماهه نخوردی و اینه نتیجه دیگه برات دارو نمینویسم.احتیاجی نیست خیلی نتیجه خوبه.اما آزمایش مینویسم واسه 3 ماه دیگه برای احتیاطه ممکنه برگرده . اما برو 3 ماه دیگه...
-
ع س ک خ !!
پنجشنبه 4 شهریور 1389 12:38
-
خبر خبر پیلیز دعااااااا !!
چهارشنبه 3 شهریور 1389 19:36
سلــــــــــــــــــــام خبر خبر !! ایندفعه آره از اون خبرااااااا از اومدن گوپی اینا به خونمون یه ساعت میگذره . بالاخره بعد از کلی بالا و پایین شدنا و حرص خوردنامون امروز گوپی به همراه مادر و دوخواهر و یه دسته گـ ـل مقدم به خونمون شدن . صحبتای اولیه تقریبا از این طرف خوب بوده . کسی مخالفت آنچنانی نداره اما میگن تحقیق...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 1 شهریور 1389 15:16
سلام شرمندم که نگرانتون کردم . باور کنین ۲۴ رم یک روز قبل از تموم شدن نتم و فهمین خبر قطعی سفرمون این پست و نوشتم اما درست نیم دقیقه قبل از اینکه ثبتش کنم نتم تموم شد . هرکارم کردم نتونستم با دایل اپ وصل شم.بعدم که صفر بودیم تا دیشب که رسیدیم و صبح رفتیم نت و وصل کردیم. هنوز هیچ خبری نیست .اوضاع آروم تر شده و گ میگه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 23 مرداد 1389 15:08
دوباره اوضاع همونه . هی میگن باید تحقیق کنیم.به خدا تا خونه ی بابابزرگمم رفتن !! باور میکنین از کوچه و همسایه که دیگه هیچی !!! دنیا برعکسه به خدا داره خونم به جوش میاد.هی امروز و فرداش میکنن. من که میدونم مشکل کجاست اون نمیخواد بفهمه !!! به خدا به هرکی اسم بابای منو بگی روش قسم میخوره !! از هرکی از خونوادم بگی میدونن...
-
مرحله ی دوم !! عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل هااااا
چهارشنبه 20 مرداد 1389 11:40
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 19 مرداد 1389 18:18
هیچوقت فک نمیکردم اینجور شه.... همه چی داغونه. داغون تر از اون چیزی که فک کنین پکیدم
-
قدم اول : رمز همونه ندارین بگین / + پ ن مهم!!!
جمعه 15 مرداد 1389 22:36
-
روزمرگی !
جمعه 8 مرداد 1389 21:18
۱) نمیدونم اینروزا چی بنویسم. اتفاق خاصی توی زندگیم نمی افته که نوشتنی باشه . حرف جالبی هم برای زدن ندارم.حس میکنم یه کم روز مرگی اومده سراغم. از صبح ۹ ۱۰ پا میشم یه چای میخورم یه کم کانالا رو بالا پایین میکنم. اگه اون کانال دوست داشتنیه باز باشه فیلماشو میبینم. ظهر ناهار و بعدم نیم ساعتی نت گردی و خواب یا کل کل کردن...
-
آسمان وقت قرار من و تو ابری بود
پنجشنبه 7 مرداد 1389 16:10
مثلا خواستم این بار موقر باشم و به جای توبگویم که شما بدتر شد این متانت به دل سنگ تو تاثیر نکرد بلکه برعکس فقط رابطه ها بدتر شد هر چه کردم نشوم از تو جدا بد تر شد از دل ما نرود مهر و وفا بدتر شد مثلا خواستم این بار موقر باشم و به جای توبگویم که شما بدتر شد این متانت به دل سنگ تو تاثیر نکرد بلکه برعکس فقط رابطه ها بدتر...
-
ممنونم و هرچه میخواهد دل تنگت بپرس !!
شنبه 26 تیر 1389 14:36
1_ وای چی بهتر از این؟ چی بهتر از این که کلی دوستای وبلاگی داشته باشی که با شاد بودنشون شاد باشی و با ذوقشون ذوق کنی ! هرچند به نسبت دوستات ازشون کم سن تر و کم تجربه تری اما مهم اینه که حس میکنی داری باهاشون زندگی میکنی. تو این سه ساله ی وبلاگ خونیم کلی تجربه بدست اوردم و کلی چیزای جدید یاد گرفتم. از س ی است از آشپزی...
-
ع ک س کارها !!
شنبه 26 تیر 1389 00:07
سلام. من خوبم شما خوبین ؟ هوا خوبه !؟ چرا اینقد آتیش میباره !! روی سه بارم اگه آدم بره حم_ وم بازم کمه ! بعد از چندی روز اومدم .کلی درگیر و گرفتار کارهام بودم. هنوزم یه پروزه دیگه دارم که دیگه آخر این ماه همه چی تموم میشه و یه نفس راحت میکشم ! باورم نمیشه به همین سادگی ترم هفتی شدم !! البته به این سادگی که نه با کلی...
-
کاک توش !!
یکشنبه 13 تیر 1389 13:07
سلااااااااام بالاخره امتحانام تموم شد و موندم منتظر نتیجشون !! بد نیودن .اما این اخریو ازش میترسم. صبح امتحان عین حا مله ها وی ار داشتم و میخواستم عق بزنم اگه بدونین چه حالی بودم !! راستش من تاحالا نه درسی و افتادم نه حذف کردم واسه همینم کلی استرسی بودم.و میترسیدم.اما صبح کلی گ بهم انرژی داد و از استرسم کم کرد.حالام...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 10 تیر 1389 11:31
۱۲ هم آخرین و سخت ترین امتحانمه. برام دعا میکنین؟
-
فقط !!
سهشنبه 1 تیر 1389 13:06
امروز باهم بودیم . بعد از امتحانم . امتحانه بد نبود تقریبا خوب بود. و اما از ما : بعد از امتحان به مدت یک ساعت و نیم باهم بودیم. و در اون موردم حرف زدیم . یعنی حرف زد . سه چهار جمله ف ق ط ( ق رو با تلفظ غلیییـظ بخونین ) اِِِ اِ مگه نگفتم غلیظ !! برگرد از نو ! به من چه حوصلمو نداری ! اوکی من دوباره میگم . دو سه جمله...
-
محهلت؟؟ بهاری !!
شنبه 29 خرداد 1389 23:39
و اما این روزها. از دو روز دیگه رسما امتحان هام شروع میشن و حسابی گرفتارم و نگرانم برای ۵ واحد !! م و س !! یعنی میشه/؟ ان شاالله این روزها روزهای آخر بهاره و اون محلتی که به رابطمون و ادامه ی اون داده بودم. تمرکزم توی خوندن درس یه چیزی نزدیک به صفره و اصلا نمیتونم به درسم فک کنم. چند روز پیشا که دفتر دستکم و باز کردم...
-
ک ی ک و توضیح !
جمعه 21 خرداد 1389 17:22
سلام سلام. من خوبم و تو فرجه هام !! امتحانا نزدیکه و بلبشوی جزوا دادن و گرفتن داغ داغه !! اول یه چند تایی عکس از کیک هایی که گوپی جانمان خودش تنهایی برای تولد آبجی خانماش میپذه میزارم که دلتون و آب کنم !! بدون رمزه : ۱ ۲ ۳ بعدم یه کوچولو از اون بحث و دعوا بگم که شیرینی دهنتونو کم کنم : اون روز ازم خواسته بود یه شعری و...
-
ل با س !!
سهشنبه 18 خرداد 1389 21:48
۱ ۲ اوضاع فعلا خوبه . اما خیلی داغون بود این بحث . بعدا میام میگم. رمز همون قبلیه . بازم میگم اگه کسی اینجا رو میخونه و رمز نداره اعلام کنه. الهام تونستی ببینی؟ حجمو کم کردم که راحت باز شه .واسه همین کم کیفیته
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 خرداد 1389 11:26
شاید اینبار برای همیشه همه چی تموم شد. فعلا حالم خوب نیست . بهتر شدم توضیح میدم. دوباره خیلی چیزا شده .این دفعه هم من داغونم هم اون ........ نگران نشید . دفعه ی ااولمون که نیست . اما دفعه ی اخرمونه. میام . وقتی حالم بهتر شد
-
ع
شنبه 8 خرداد 1389 01:54
یه چند تایی عکس .چندی پیش بعد از قرن های متمادی اتاقمو مرتب کردم . واسه گوپی عکس انداختم واسه ی شما هم میزارم ببینین. اون سه تای آخر هم لباساییه که تست کردم واسه خرید . آخری و گرفتم اون نقره ایه اما رنگ مسی .اینجا بی کیفیت و بی حاله اما اصلشو بازم میزارم . کسی هست رمز نداشته باشه؟ رمز همون قبلیه . ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷
-
ته و !!
چهارشنبه 5 خرداد 1389 08:50
روزها تند و تند دارن میگذرن !! چیزی به آخر های این ترم نمونده و جدیدا یه حس عجیبی بهم دس میده وقتی یکی ازم میپرسه ترم چندمی؟ و من باید بگم شش !! یادمه ماه های اول دانشگاه بود داشتیم توی اوتوبوس مث همیشه روی صندلی آخر از دانشگاه برمیگشتیم که به دوستم گفتم : میدونی نمیخوام دانشگام زود تموم شه ها اما میخواستم چشمامو...
-
خر نخریده و پالون دوخته شده !!
سهشنبه 21 اردیبهشت 1389 21:59
خیلی دلم میخواست میتونستم تو قرار وبلاگی شرکت کنم. مطمئنا از اونجایی که تقریبا هیشکی هم منو ندیده کلی اذیتتون میکردم و سر به سرتون میزاشتم اما خوب قسمت نشد. ایشالله قرار بعدی حتما خودمو میرسونم. کلی شوق داره دیدن آدمایی که یکی دو ساله داری باهاشون به صورت مجازی زندگی میکنی و دورادور روحیشونو میشناسی. پنجشنبه شب به سمت...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 اردیبهشت 1389 13:00
اگه یکی بگه میخواد به انتخاب خودتون براتون یه چیزی بخره !! بدون محدودیت چی میخواین؟؟ پیشنهاد؟؟؟